پارت 1
توی یه اتاق تاریک بودم محو خاب شده بودم تا اینکه گوشیم زنگ خورد نگاهی کردم به صحفه گوشی تا دیدم اسم محمده با زوق و شوق بلند شدم جواب دادم
+الو جانم
-سلام خرس خابالوی من بیدار نشدی هنوز؟
+نه عشقم دیشب از مهمونی اومدیم خابم برد حتی لباسامم درنیاوردم
-ظهره پاشو دارم میام دنبالت بریم خونه مامان اینا
+باشه عشقم یه دوش میگیرم زنگ میزنم بیا دنبالم
-اوکی گلم مواظب خودت باش خوشگلم
گوشی رو قطع کردم و رفتم سراق کمدم در کمد رو باز کردم و لباس زیرم رو دراوردم داشتم برای خودم اواز میخوندم و لخت توی اتاق رفتم سمت درحموم و اب رو سرد گرم کردم مشقول حموم کردن بودم تا اینکه درخونه رو زدن دقت نکردم اولش گفتم شاید همسایس چند بار دوباره در رو زد مجبور شدم حوله به خودم پیچیدم و رفتم دم در درو که باز کردم دیدم اسماعیل بود... گفتم تو اینجا چه کار میکنی داداش گفت اومدم سر به ابجیم بزنم منم که کل بدنم خیس بود حوله به طنم گفتم بیا تو داداش.. کفشاشو دراورد و اومد تو گفتم داداش من یه دوش سریع بگیرم الان محمد میاد دنبالم گفت باشه ابجی برو راحت باش گفتم ابمیوه تو یخچال هست خاستی بردار گفت باشه مرسی رفتم توی حموم و حوله رو دراوردم دستی کشیدم روی سی.نه هام و شامپو زدم به بدنم هنوز بدنم از کبودی لبای محمد بنفش شده بود درد میکرد سی.نه هام اروم مالیدمشون و شستم خودمو هواسم نبود به در حموم دیدم از بالای در یه فلش روشنه سرمو بردم بالا دیدم اسماعیله داره ازم فیلم میگیره جیق زدم گفتم داداش چکار میکنی؟؟ گفت هیچی هیچی بخدا لخت اومدم بیرون رو به روش با دستم زدم توی سینش و گفتم برو عقب ببینم این چکاری بود کردی من شوهر دارم گفت مگه چکار کردم بده ادم طن خوشگل ابجیشو ببینه!! یکم مکس کردم و گفتم داداش لطفا پاکش کن محمد ببینه بدبخت میشم خاهش میکنم گفت یه شرط داره با چشمای مزلوم نگاش کردم و گفتم چه شرطی؟؟
گفت امشب محمد میره ماعموریت و ابجی خوشگل منم که تنهاست چپ چپ نگاش کردم و گفتم هوم؟؟ یه چشمک بهم زدو نگا به سی.نه هام کرد گفت ساحل گفتم جانم داداش گفت تو خوشت میاد داداشت اون بدن لختتو لمس کنه یه نگاه ریزی بهش کردم لبامو گاز گرفتم اروم گفتم نه ولی خب!!! اسماعیل از روی مبل پا شد و دستشو گزاشت زیر گردنم چسبوندم به دیوار و یه بوس ارومی از لبام گرفت.. منم که خوشم میومد مقاومت نکردم همراهیش کردم تا اینکه محمد از راه رسید و من یهو جا خوردم گفتم بدو بدو قایم شو تا بدبختم نکردی دیوونه!! رفت توی اتاق پشتی و منم رفتم توی حموم محمد کلید انداخت و اومد داخل