اسماعیل بهم مشروب تارف کرد و من قبول نکردم اول و بعد اخم کرد با اسرار قبول کردم و خوردم سه پیک که بهم دادن مست مست بودم حالیم نبود کجا داریم میریم یکم حالت تحوع داشتم و نمیدونستم چه بلایی سرم اومده انگار توی مشروبه یه چیزی بوده یا شاید من یه چیزیمه دیدم از بزرگ راه داریم میریم سمت پلیس راه و بیرون از شهر بعد اون دوستای اسماعیل مانتوم رو باز کردن توی صندلی عقب شیشه ها دودی بود چیزی نمیدید کسی مانتوم رو باز کردن و یه سوتین اسفنجی قرمز با سینه های بزرگ من یکی از دوستای اسماعیل دستشو برد توی سینه هام و میمالید من داق داق شده بود ک.سم و توی هوا بودم مست مست اونیکی رفیقش اسمش علی بود سوتینمو باز کرد کامل پاره شد بندش دوتا سینه های بزرگو خوشگلم افتادن بیرون همشون تشنه بودن به سینه هام علی یکیشو گرفت به دندون از نوک سینه هام میخورد انقدر خورد که فکر کنم یکم شیرم ریخت توی زبونش اونیکی دوست اسماعیل میمالید ک.سمو روی شلوار رسیدیم به یه جاده خاکی و پیاده شدیم من سینه هام ول بود لخت داشتم با علی حال میکردم که گفتن نوبتی برین تو ماشین اولش علی منو برد توی ماشین و شلوارمو تا زانو کشید پایین من توی ماشین بودم علی بیرون حالت داگی شدم روی صندلی عقب علی شلوارشو دراورد تا زانو و اون ک.یر کلفتو سیاهشو کشید به خط ک.سم من داشتم دیوونه میشدم جییییق میکشیدم توی این بیابون تاریک هیچکس نبود حال میکردم یهو دیدم یه چیز کلفت رفت توی ک.س خوشگلم دیدم علی با این ک.یر کلفتش افتاده به جور ک.سم اوف خیلی کلفتههه اه اه جییق تورو خدا اروم بکن وای اسماعیل کمکم کن وای ایییی داشتم جر میخوردم که اسماعیل اومد علی مست مست بود علی رفت پیش بقیه اسماعیل اومد پیشم گفت تکون نخور ببینم فاحشه کوچولوی محمد خندیدمو گفتم محمد خر کیه من مال توام حشری شده بود و رفت پایین سراغ ک.سم تف زد به سوراخم و مالید با دستاش اروم اون ک.یرشو که چند بار براش خوردم رو دوباره جلو رفیقاش گزاشت توی ک.س من اووف خوشم میومد از ک.یراشون خیلی کلفت بودن تشنه اب ک.یر بودم اسماعیل داد میزد فرو کرد توی ک.سم اوف  اه اه اسماعیل اییییی ک.سم اروم بکن لعنتیییی توروخدا اشکم دراومده بود گریه میکردم داد میزد گفت نشنوم صدتو ساحل وگرنه جرت میدم داشت ارزاع میشد ابشو خالی کرد توی ک.سم اوف داق بود خیلی داقه لعنتی